برو طواف دلي كن كه كعبه ي مخفيست كه ان خليل بنا كرد و اين خدا خود ساخت ... خدا همه جا با ماست.كنارمون ايستاده.دستشو بگيريم پا به پامون راه مياد...ولي ...هميشه ماييم كه دستشو نميبينيم و نميگيريم... چشماي نگران خدا هميشه به ما دوخته شده...
خداوند خطاب به موسي ابن عمران گفت:اي موسي.هر گاه بنده ام مرا به خود بخواند نچنان به او گوش فرا ميدهم كه گويي بنده اي جز او ندارم.اما بنده ام ديگران را چنان ميخاند كه گويي همه خداي اويند غير از من...
از كتاب روي ماه خداوند را ببوس...
سلام حاج اقا:
فکر مي کردم اين وبلاگ هم مثل بقيه است اما وقتي وارد شدم ديگه دوست نداشتم بيرون برم.انقدر موندم تا ديگه چشمام مانيتورو نديد .اره اين اشک هارو از دلتنگي و غربت بقيع وام گرفتم. دلم مي خواد دوباره جلوي گنبد خضرا بايستم و سلام بدم و از باب علي وارد مدينه علم ،مدينه عشق ... بشم.اگه ادامه بدم صفحه رو پر مي کنم. ان شاءالله 2 خرداد همه ي خاطرات رو تازه مي کنيم.
سلام راست مي گوييد به خدا دلمان جا مانده
هر شب تا گريه نكنم حالم خوب نمي شه اخه اون روزي كه قلبم رو چسبوندم به كعبه سپردمش به خدا الان يك هفته است كه حالم بده منم مثل همه ي شما فقط جسممو با خودم اوردم روحم وقلبم در مسجدالحرام و يه جايي كنار قبه خضرا جا مونده
به عقل که درست نيست، ولي گمان مي کنم که در مدينه و مكه خدا دلش نرم تر است
دستت راحت ترمي رسد به خدا
خيلي زود دامنش رو مي گيري وبو
مي کني وحال مي کني.
دريچه قلبت باز باز.
دلت سوهان مي خورد
وصاف مي شود.مي داني چرا؟
چون اينجا حوزه استحفاظي خداست،
خدادر اينجا از دل ها وقلب ها حفاظت مي کند