نویسنده مطالب زیر: سیده زهرا حسینی
دعایتان می کنم
|
پنج شنبه 87 آبان 30 ساعت 11:0 عصر |
سلام دوستان و همسفران عزیزم
انگار خدا توفیق داد تا یک بار دیگر بروم و این بار برای سفر حج..
فردا اولین جایی که خیلی به یادتان هستم حدیبیه است..
باور کنید همه جا برایم تداعی گر شما دوستان خوبم هست.. مسجدالحرام و آن سجده ی اول کار..مسحدالنبی و سنگ فرش های سفیدش..لبیک ها و ندبه ها.. گریه ها و سوزها.. اشک ها و باران ها.. همه و همه من را به یاد شما می اندازد.. دعایتان می کنم از صمیم دل.. تک تکتان را به یاد می آورم
شما هم دعایم کنید تا با دست پر برگردم.. خدا نگهدار
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سیده زهرا حسینی
اولین دیدار
|
چهارشنبه 87 اردیبهشت 4 ساعت 9:22 عصر |
چه زیبا بود و به یاد ماندنی چه دلنشین بود لحظه ی اولین نگاه بچه ها به کعبه لحظه ای که با دیدن کعبه سر به سجده بردند و با شوق وصال زار زار گریستند من که از حال خوش بچه ها سرمست بودم زودتر از بقیه سر از سجده برداشتم تا تماشا کنم آن کبوتران سفیدی که بالهای خود را بر سنگفرش سفید خانه ی دوست پهن کرده بودند نمیدانستم باید به کعبه نگاه کنم یا به حال خوش این ره یافتگان... (...) را می دیدم که در اوج گریه می خندد گریه اش از تب عشق بود و خنده اش حتما از سر امید چه حال خوشی داشت ... مرا هم با خود به اوج عاشقانه هایش برد خدایا می شود به خاطر این کبوتران پاک دل هم که شده نگاهی به من کنی خدایا ! مرا نیز دریاب.. من هم، هم پرواز همین دسته هستم مگر می شود نگاهم نکنی ؟
|
|
نظرات شما ( ) |
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|