سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  سیزده به در ... مدینه
روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]
آنلاین
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
78581
بازدیدهای امروز وبلاگ
64
بازدیدهای دیروز وبلاگ
16
منوی اصلی

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره ی مـــــــا
سیزده به در ... مدینه

حکایت ما حکایت بادیه نشینانی است که تازه فهمیده اند چگونه از زلال هستی به راحتی گذشته اند... و حالا برآنند که طعم خوش زندگی را تنها به خاطر بسپرند که زود گذشت و رویایی بود شاید تکرار نشدنی...

لوگوی وبلاگ
سیزده به در ... مدینه
نوشته های
اطلاعیه ها
محمد عباسی
افسانه احمدی
سیده زهرا حسینی
مرضیه قیومی
منصوره ناصری
زهرا مرادی
ناهید سیف اللهی
خدیجه کدخدایی
سیدمحمدرضا واحدی
فرززانه خراسانی
اوقات شرعی
لینک دوستان

لبگــزه
مُحرم حرم
این دل سوخته

لوگوی دوستان



موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   خدیجه کدخدایی  

عنوان متن شرح هجرانی ها 3 (سجده بر سجده گاه تو) چهارشنبه 87 اردیبهشت 4  ساعت 12:6 عصر

اینجا محل سجود توست،مسجد ذو قبلتین. اینجا یعنی به هر طرف رو کنم قبله من سوی توست 

اینجا یعنی(اینما تولو فثم وجه ا...) تو همه جا هستی،ای که جز تو هیچ نیست

مسجد فتح یعنی فتح دروازه های دل ما توسط لشکر محبت تو، تو فاتح سرزمین دل منی.

تسخیر کن این خاک را که تسخیر تو عین رسیدن به رهایی است.

کاش جای سلمان بودم که به سبب عشق تو بلندی یافت.

کاش روز مباهله ادب را از علی آموخته بودم.

چه نمازی می شد اگر من با تو در قبا بودم.

این شهر ، شهر توست. نفس در این شهر  غنیمت است.غنیمتی که وصف نتوان کرد...

اگر حال گریه یافتی ، بقیع هست، غصه نخور، آنقدر می گریی تا به ناله حیدر برسی!!!

و حسی زیبا اشکت را مرهم می شود

روزی کسی می آید

مردی از تبار طه

مردی با اسب نور از افقی روشن

و تو را تا مزار یاس می برد....


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

وبلاگ حلقـــه
سلام
سفری دیگر
تو میروی به سلامت ....سلام ما برسانی..
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ