نویسنده مطالب زیر: سیده زهرا حسینی
اولین دیدار
|
چهارشنبه 87 اردیبهشت 4 ساعت 9:22 عصر |
چه زیبا بود و به یاد ماندنی چه دلنشین بود لحظه ی اولین نگاه بچه ها به کعبه لحظه ای که با دیدن کعبه سر به سجده بردند و با شوق وصال زار زار گریستند من که از حال خوش بچه ها سرمست بودم زودتر از بقیه سر از سجده برداشتم تا تماشا کنم آن کبوتران سفیدی که بالهای خود را بر سنگفرش سفید خانه ی دوست پهن کرده بودند نمیدانستم باید به کعبه نگاه کنم یا به حال خوش این ره یافتگان... (...) را می دیدم که در اوج گریه می خندد گریه اش از تب عشق بود و خنده اش حتما از سر امید چه حال خوشی داشت ... مرا هم با خود به اوج عاشقانه هایش برد خدایا می شود به خاطر این کبوتران پاک دل هم که شده نگاهی به من کنی خدایا ! مرا نیز دریاب.. من هم، هم پرواز همین دسته هستم مگر می شود نگاهم نکنی ؟
|
|
نظرات شما ( ) |
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|