به یاد سه شنبه ای که از تهران به سمت سرزمین آرزوها حرکت کردیم
به یاد سه شنبه ای که از مدینه النبی به سمت خانه خدا حرکت کردیم
به یاد سه شنبه ای که با همسفران خداحافظی کردیم...
اللهّم انی اسئلک و اتوجه الیک ب...
میرسم به نام زیبای رسول
به یاد میآورم فبه الخضرا را ...
و روزهایی که روبرویش می ایستادیم و سلام میگفتیم
و حضور بزرگی که در سلام گفتن همیشه پیش قدم بوده را حس می کردیم
و روضه النبی را ...
میرسم به نام علی (علیه السلام)
به یاد میاورم بقیع را...
و فاطمه را ...
و در و دیوار...
خاکی را که مولا رویش قدم نهاده بود...
میرسم به نام حسن (علیه السلام)
به یاد می آورم بقیع را ...
و روز تشییع پیکر مطهرش را...
میرسم به نام حسین (علیه السلام)
به یاد می آورم بقیع را ...
ام البنین ...
به یاد می آورم ابوالفضل العباس را ...
و کربلایی که همچنان بی تاب دیدن و بوئیدنش هستم...
میرسم به نام زین العابدین (علیه السلام)
به یاد می آورم بقیع را ...
و کربلا را...
و صحیفه ی مبارکش که گویی از درد دل ما خبر میدهد
میرسم به نام محمد باقر (علیه السلام)
به یاد می آورم بقیع را ...
و شرمندگی ام را...
میرسم به نام جعفر صادق (علیه السلام)
به یاد می آورم بقیع را ...
و شرمندگی ام را...
میرسم به نام رضا (علیه السلام)
و به یاد می آورم روزهای قبل از سفر را که حضرتش خواستم در طول سفر تنهایم نگذارد...
میرسم به نام حسن عسگری (علیه السلام)
به یاد می آورم"لبیک اللهم لبیک,لبیک لاشریک لک لبیک,ان الحمدوالنعمه لک والملک لاشریک لک لبیک"
و عمره دومم را...
میرسم به نام امام زمانم ,مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
و به یاد می آورم همه ی سرزمین آرزوها را...
و به یاد می آورم بغضی را که در گلو مانده بود
و کنار کعبه , زیر ناودان طلا فقط به خاطر او اجازه رهایی یافت
و خوش به سعادت کسانیکه حضورش را درک کردند و به زیارتش مشرف شدند...
برای همه ی همسفرانم دعا کردم
و اینکه دوباره همسفر باشیم در سفر به سرزمین آرزوها...
|